اولین مسافرت...
دو روز پیش یعنی 9 تیر: خانوادگی راهی تبریز شدیم، خاله هم باهامون بود...صبح زود رفتیم از خونشون برش داشتیم، آخه واسه پروژه درس کارگاه مصالح و ساخت باید ماکت شاه گلی رو بسازیم...الهی مامان فدات بشه که از همین الان که قد نخودی درگیر پروژه های مامان مریمت شدی ی ی ی ی ،ولی به هوای مامان مسافرتم میری دیگه ه ه ه... صبحونه رو رفتیم اردبیل تو میدون بسیج نشستیم تو فضای سبز خوردیم،خیلی چسبید...بعدشم بارون گرفت،خیلی قشنگ بود...روح آدمو نوازش میداد... رسیدیم تبریز بعد از نهار با دایی فضل اله و دختر دایی آیدا رفتیم مقبرة الشعرا،بناش خیلی پیچیده بود،معمارش اعجوبه ای بوده هااااااا... پلانشم که بهمون ندادن...!!!! ساختن ماکتش واقعا سخت بود،منص...
نویسنده :
مامان مریم
18:25